شرکت مادر تخصصی خدمات کشاورزی
شرکت مادر تخصصی خدمات کشاورزی

شرکت مادرتخصصی خدمات کشاورزی

تاریخ شفاهی خاویار

تاریخ شفاهی


قاسم قریشی


صیاد و متصدی قدیمی شیلات
حوزه استحفاظی مازندران قبل از جدا شدن از استان گلستان از نور سر تا صیدگاه لاریم مازندران و گرگان به صورت دو ناحیه بودند.  ناحیه ۳ از نور سرتا صیدگاه لاریم و ناحیه ۴ از صیدگاه خزرآباد تا صیدگاه ترکمن بود که همه این ها تحت نظر شیلات استان مازندران و گرگان و دشت معروف بودند .در سال ۱۳۶۵، بر حسب تقسیمات کشوری  ۵ صیدگاه در مازندران اضافه شد. از صیدگاه ترک رود تا صیدگاه ۲۲ بهمن که شامل ۵ صیدگاه بود و از استان گیلان جدا و به استان مازندران اضافه شدند .بعد از جدا شدن استان گلستان از مازندران حوزه استحفاظی مازندران تا صیدگاه امیرآباد برگشت می کند . در سال ۱۳۷۶ در مرداد ماه در اختیار مازندران قرار گرفت. دو سال بعد صیدگاه تازه‌آباد هم بر طبق تقسیمات کشوری از استان گلستان به مازندران اضافه شد که مجموعا از رامسر صیدگاه فتوکیان یا ترک رود تا صیدگاه تازه آباد تحت پوشش مازندران قرار گرفت .

در زمان تاریخ صید چون صید چالباش داشتیم و صید تابستانه از ۵ مرداد تا ۳۰ مهر ادامه داشت عمدتاً صیدچالباش بود . بعدها زمان های بعدی اضافه شد که از اول مهر تا پایان آبان ماه می شد . به مرور همین برنامه ادامه پیدا کرد که به صورت کامل صید از اول مهر شروع و تا ۲۰ خرداد یکسره ادامه پیدا کرد.  چون چالباش رو به انقراض رفت و نسلش از بین رفت ما به سمت صید ماهیان ایرانی قره برون رفتیم و تا ۲۰ خرداد یکسره ادامه پیدا کرد حدود سالهای ۷۱ تا ۷۲ در استان گلستان ۳ تا ۱۰ خرداد بود به دلیل تخم‌ریزی انواع ماهیان خاویاری تعطیل می شد. 
آیا زمان صید درصیدگاه های مختلف تفاوت داشت ؟
بله مثلا در صیدگاه تازه آباد در شرق مازندران از اول مهر تا ۱۰ خرداد ماه ادامه پیدا می‌کرد از دهم اردیبهشت صید تاس ماهی جمع می‌شد و فقط دراکول صید داشتند .صیدگاه هایی که آبهایشان سطحی تر بود تا ۲۰ خرداد ادامه پیدا می‌کرد .الان چون صید دراکول نداریم و ممنوع است تا ۲۰ اردیبهشت ماه صید ادامه پیدا می‌کند.  زمان صید در استانهای گلستان هم فرق می کرد گیلان و مازندران ۲۰ خرداد و استان گلستان ۱۰ خرداد صید به اتمام می‌رسید.
در مورد روش صید از گذشته دو روش صید ماهیان خاویاری داشتیم اول به صورت قلاب ، بر حسب ماهیان مختلف فواصل مختلف قلاب می گذاشتند . برای صید فیل ماهی ماهیان ریزی مثل کولی ماهی طعمه می‌گذاشتند. جنس قلاب فلزی  آهنی بود و با سوهان قلاب را تیز می کردند. قلاب های مستقر انتظاری بودند و صیادان روزها سرکشی می کردند. یک طناب افقی در آب بود که قلابها به این طناب وصل می شدند و دو طرف طناب میخ چوبی می زدند. طول هر طناب معمولاً ۱۸ متر بود دوازده قلاب یا فاصله دو دست باز که یک و نیم متر می شود . بعدها صید صنعتی تر شد و آلات مخصوص خودش را داشت. جنس نخ ها از کاپرون بود که از روسیه وارد می‌شد. برای چشمه دوزی هم از نخ‌های کاپرونی استفاده می کردند. جنس دامها از چوب پنبه بود پایین دام هم سنگهای مخصوص یا آجر می بستند.
تعیین جایگاه ها در دریا بر اساس قرعه تعیین می‌شد .جایگاه یعنی جایی که صیادان باید دام پهن کنند و صید کنند. جایگاه شرق به نام گیله وا که بین صیادان معروف است به  بادی که از شرق می وزد. بادی که از شمال به جنوب می وزد باد شمال یا خزری یا سرتوک و بادی که از غرب به شرق می‌وزد به نام دشته وا که هوای بسیار مناسبی برای صید دارد.
بادی که از شرق می‌وزد گیله‌وا نام دارد و زمان مناسبی برای صید ماهی اوزون برون است بادی که از غرب می وزد برای انواع تاس ماهیان و فیل ماهی صید خوبی دارد .فرق جایگاه گیله وا وجایگاه دشته وا  به دلیل عمده صید اوزون برون است و حساسیت خاصی بین صیادان بود که صیادی که اگر گیله وا بود هم برنامه صیدش مطمئن بود و هم تکمیل تر می شد و هم صید بهتری داشت .
زمان صید ماهی اوزون برون بیشتر بود. صیادان هم با هم در این مورد مشاجره داشتند که جایگاه گیله‌وا داشته باشند و قرعه‌کشی می‌شد، در طول یک فصل سهمیه ها مشخص می‌شد در استان گلستان سالی یک بار قرعه‌کشی می‌شد چون صید ده ماهه بود. استان مازندران و گیلان صید پاییزه و بهاره داشتند و دوبار قرعه کشی می شدند قرعه‌کشی بستگی به قایق ها و صیدگاه ها داشت. هر دو قایق در یک جایگاه بودند. مثلاً صیدگاه تازه آب ۲۸ قایق داشت باید ۱۴ تا قرعه‌کشی می‌شد .
گیله‌وا ، دشته وا  و اف تروی و عوض می شدند. اف تروی یعنی کنار،‏اف تروی  دشته وا  یعنی کنار دشته وا ، اف تروی گیله وا یعنی کنار گیله وا ، تیره موی وسط بود. اگر سه تا جایگاه بود وسطی تیره موی در وسط گیله وا و دشته وا بود. 
دام از عمق ۲ متر تا ۸۵ تا ۹۰ متر مستقر می شد.هر فروند قایق باید ۱۸۰ رشته دام در دریا مستقر می کرد دام در ساحل بیشتر از اعماق دریا بود. 
تعداد دام ها در فصول مختلف فرق می کرد.میزان صید اوزون‌برون از اول اسفند به سمت بهار بیشتر بود ، حدود دو رشته از دام تاس ماهی بیشتر بود .کارکردن با دام اوزون برون نسبت به تاس ماهی راحت تر است چون سبک تر است و با شناورهای بزرگ جابجا می‌شود .
در گذشته کلیه صیادان خصوصاً در گیلان و مازندران آذری زبان بودند .در زمان قدیم در آذربایجان کشاورزی رونق نداشت ، وقتی کشاورزی رونق پیدا کرد صیادان آذری زبانان جوان به علت سختی و زیان آور بودن صیادی که قدرت بدنی بالا هم نیاز داشت از این شغل استقبال نکردند و به مرور نیروهای کارگری صیادی تعدیل شدند و صیادان بومی جایگزین شدند که نتوانستند جایگاه آنها را حفظ کنند . البته صید هم به مرور راحت تر شد چون استفاده  از ادوات صید هم از نظر وزنی و کیفی بالا رفت و افراد بومی وارد کار صید شدند.
 روش شناسایی محل صید  چگونه بود؟هر صیدگاهی آب و هوای مخصوص خودش را داشت باید صیادان منتظر می‌شدند تا آب و هوای مناسب منطقه فرا برسد تا صید کنند، منطقه به منطقه فرق می‌کرد. 
صیادی داشتیم که روزبه‌روز میزان صید ماهی را یادداشت می‌کرد و اندازه عمق آن را یادداشت می‌کرد که سال بعد هم این را اجرا کند و خیلی موثر بود. در آن زمان GPS نداشتیم جایگاه ها را به صورت علامت چوبی صلیبی شکل سر هر ۴۰ تا ۴۵ دام یک میاق در مسیر دام از شمال تا جنوب می گذاشتند .
- لطفا در مورداصطلاحات گذشته دام ها  و مرمت توضیح بفرمایید.
مینی کردن یعنی  تعویض کردن دام کثیف  با دام تمیز و انتقال دام ها در داخل دریا ،چون چیزهایی مثل سرشاخه درختان یا جلبک توسط رودخانه به دریا می آمد . چشمه های دام ها را روی چوب خر پایی به نام  بشیله یا آویز دام آویزان  وخشک می‌کردند . چکنا یا صدف‌های دریایی که به دام می چسبیدند را هم از دام جدا می‌کردند. بعد از اینکه دام‌ها خشک می‌شد برای دام هایی که لازم بود مرمت بشوند چینی یا چشمه دوزی می‌کردند این کارها توسط صیادان انجام می‌شد جنس شناورها که به طناب روی آب بسته می شد از چوب پنبه بودند . طناب سیزال طناب گیاهی بود که الان دیگر در ایران نداریم، به صورت نایلون داریم. 
اوایل صیادان حقوق نمی‌گرفتند فقط پاداش ماهی شماری داشتند.
البته خاویار سازها و عوامل سایت ها گاهی هم یک پاداش داشتند و به خاویار سازها پاداش رقم بندی می‌دادند. در پاییز عمده صید ماهی فیل ماهی ،بلوگا و تاس ماهی بود در بهار و زمستان صید ماهی اوزون برون یا دراکول بود. صید پاییزه انتظاری و اتفاقی بود و عمق دام اندازه نمی‌شد اما در صید بهار ابزاری به نام تنک بود که اندازه‌گیری عمق می‌شد و صید اوزون برون به دلیل بستن تنک ها مشکل می شد.
در سال ۶۹ در صیدگاه خیرود۶ تن و ۶۹۰ کیلو خاویار بدون‌گوشت داشتیم که عمده صید اوزون‌برون بود یعنی هر فروند قایق یک تن و ۵۶۰ کیلو صید داشت.